loading...
بلاجوک
امیررضا بازدید : 232 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (3)

شب عملیات بود، حاج خلیل آمد و همه بچه ها را بوسید، حال عجیبی داشت، آفتابه را برداشت، به پشت سنگر رفت، ناگهان صدای انفجار آمد، حاج خلیل شهید شد. بله وی روی مین ها ریده بود!

*****

غضنفر می خواسته زنشو طلاق بده میره دادگاه

قاضی : چرا بعداز ده سال ازدواج می خواهی زنتو طلاق بدی ؟

غضنفر : آخه آقای قاضی از همان روز اول ازدواج همش چیزا رو پرت می کرد طرفم

قاضی : خوب چرا حالا بعد از ده سال آمدی برای طلاق ؟

غضنفر : آخه آقای قاضی تازگی ها نشانه گیریش خوب شده !!!

*****

دیوانه اولی : اسمت چیه ؟

دیوانه دومی : غضنفر

دیوانه اولی : اسم داداشت چیه ؟

دیوانه دومی : غضنفر

دیوانه اولی : چطوری میشه هر دوتاتون غضنفر باشین ؟

دیوانه دومی : همه مردهای فامیل ما اسمشون غضنفره

به غیر از داداشم قل مراد ، که اسمش حیف نونه !!!

*****

یه روز یه مار میره توی حموم زنونه

همه داد و فریاد می کنند

ماره میگه : نترسید ، من کبری هستم !!!

*****

غضنفر می خواسته مین خنثی كنه

گوشاش رو می گیره

پاش رو می ذاره روی مین !!!

*****

يه روز غضنفر داشته روی خودش آب يخ می ريخته

قل مراد می بيندش و ازش می پرسه :

چرا همچين كاری می كنی ؟!

غضنفر ميگه : می خوام سرما بخورم

قل مراد ميگه چرا ؟!

غضنفر ميگه : آخه يه پنی سيلين تو خونه دارم

داره تاريخ مصرفش می گذره !!!

*****

یک نفر از آخوندی می پرسه: حاج آقا، به نظر شما بهترین نماز کدوم نمازه؟

آخوند میگه: نماز میّت! مرده میگه: برای چی!؟

آخوند میگه: اولاً وضو نداره، دوماً کفش دراوردن نداره که بدزدنش، سوماً رکوع و سجده نداره و چهارماً بفرمایید نهار

*****

 

امیررضا بازدید : 225 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

شرط دل دادن دل گرفتنه ،

وگرنه یکی بی دل میشه یکی دو دل !!!

*****

شکسپیر میگه : کسی رو که دوست داری ،

چند وقت یکبار بهش یادآوری کن ،

تا فراموش نکنه ( قلبی ) براش می تپه .

(( این یک یادآوریست ))

*****

مواظب افکار خود باشید ،

چون همان میشوید که فکر میکنید .

(( آنتونی رابینز ))

*****

گفتمش یک بوسه خواهم از لبت ، گفتا مخواه من بدهکارت نیم

کز من طلبکاری کنی گفتمش یار وفادار توام ،

گفتا بس است من وفا کی از تو خواهم تا وفاداری کنی

گفتمش شد ارغوانی چهره ام از هجر ،

گفت میتوان با اشک خونین چهره گلناری کنی .......

*****

پیرزنه به پیر مرده میگه : عزیزم!

توی نودمین سالگرد ازدواجمون چی می خوای ؟

پیر مرد میگه یک لحظه سکوت

 

امیررضا بازدید : 164 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید، میگه پیاده میشی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم!

رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!!!


رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم، یارو میپرسه نذریه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش!!!

کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش. داداشم میگه کمرت درد می کنه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.

داریم ۱۰ نفری بازی شبکه ای میکنیم. اومده میگه جدی حال میده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم.

تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه، یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم می‌خوای گاز بزنی‌؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ من می‌خوام لیس بزنم !

رفتم بانک پول بگیرم. کارمنده میگه پول رو میبرین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام وایسم اینجا هر کس رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم.

رفیقم شمارمو می خواست، گفتم: یادداشت کن ۰۹۳۲
گفت : تالیا داری؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ همراه اول شماره خالی نداشت بهم تو تالیا خط داد

رفتیم غار علیصدر، به رفیقم خفاش نشون دادم. میگه وای خفاشه؟!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکونت دارن فعلا!!!

بقیه در ادامه مطلب

با دوستم سه ساعت تو صف نونوایی وایساده بودیم صف ۴۰ متری نوبتم شده. یارو میگه نون می خوای ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ تا الان قطار بازی می کردیم واگن آخرم بودیم

رفتم نوشابه بخرم به یارو میگم اینکه تاریخش مال دو سال پیشه. میگه : یعنی فاسد شده ؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مونده جا افتاده

دارم از گرما میمیرم، خودمو مثله چی دارم باد میزنم. بابام میاد میگه چیه ؟ گرمته ؟؟؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم حداکثر سرعت چرخش مچم رو امتحان میکنم

تو دستشویی به خواهرم میگم آفتابه رو میدی؟ میگه میخوای خودتو بشوری؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام آبش کنم بذارم تو یخچال

به یارو راننده میگم. آقا اگه میشه یکم سریعتر. الان هواپیما میپره…
میگه، به سلامتی مسافرین؟…
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فندک هواپیما دیشب دستم جامونده، میرم بدم به رانندش

رفتم بالای برج میخواستم خودمو بندازم پایین، یارو میگه میخوای خودکشی کنی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم سرعت صفر تا صدم از این بالا تا پایین چقدر میشه، بجای پروژه بدم دانشگاه

رفیقم میگه اگه با گوشی برم تو اینترنت از شارژم کم میشه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ از ذخیره ارزی کشورهای عضو اپک کم میشه

رفتم سم بخرم واسه سوسک، یارو میگه میخواین سریع بمیره؟!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام شکنجش کنم ازش اعتراف بگیرم!!!

دم دستشویی عمومی واستادم تا نفر قبلی بیاد بیرون،
اومده بیرون، میبینه دارم پیچ و تاب میخورم میگه دستشویی داری؟؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی میکنم!

رفتیم رستوران، میگم ۲تا جوجه لطفا. میگه جوجه کباب؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ازین جوجه رنگیا، یه قرمز بدین یه سبز

به اپراتور اداره میگم لطفا شماره فلانی رو برام بگیر. میگه گرفتم وصل کنم؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فوت کن، قطع کن

زنگ زدم ۱۱۵، میگه آمبولانس میخواین قربان؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه پلیس ۱۱۰ میخوام، بقیش هم آدامس بدین!

به مامانم میگم من میرم کارواش، میگه ماشینم میبری؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم میرم اونجا دوش بگیرم

یارو اومده می‌بینه همکارم توی اتاق نیست. باز می‌پرسه خانم فلانی نیست؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ هستن. افتادن پشت اون کمد. با خط‌کش بزن در بیاد

مگس کش دستمه. مامانم میگه میخوای مگسا رو بکشی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام رهبری ارکسترشون رو بکنم سمفونی بتهوون بزنن

حواسم نبود با صورت رفتم تو در. یارو میگه ندیدیش؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ من دارکوبم می خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو

رفتم دکتر میگم: دو روزه بدنم خیلی درد میکنه! بعد از ۱۰ دقیقه معاینه میگه: میخوای واست دارو بنویسم؟!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوای واسم دعا بنویس تا خوب بشم!!!

زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن … میگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مرکز نخبگان ایران

حدود ۳ صبح بود رفتم سر یخچال پارچ آب رو برداشتم آب بخورم.
دوستم بلند شده میگه می‌خوای آب بخوری ؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو خواب یادم افتاد به گلا آب ندادم می‌خوام بهشون آب بدم

سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید. میگه پیاده میشی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم…!

با گل رفتم بیمارستان. نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات…

رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر. یارو گفت : راحت باشه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خار داشته باشه.

دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟
میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم

یه طوطی گرفتم. فامیلمون اومده میگه طوطیه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم

داشتم تلویزیون میدیدم.
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بهد به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!

رفتم واسه استخدام. یارو میگه اومدی واسه استخدام؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم کی استخدام می شه ازش شیرینی بگیرم!

میگم بابا… تصمیمم رو گرفتم… می خوام زن بگیرم…
میگه میشناسیش؟ میگم آره.
میگه مجرده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ منتظرم شوهرش رضایت نامشو امضا کنه بریم خواستگاری

دستمو بلند کردم از استاد سوال کنم.
میگه شما سوال داری؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم خطوط کف دستمو بهت نشون بدم فالمو بگیری …

رفتم پیژامه رو از کمد برداشتم پوشیدم. بابام میگه از تو کمد برداشتی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم

زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن، میگه خاک تو سرم پلیس؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مرکز نخبگان ایران!

طوطی گرفتم فامیلمون اومده میگه اااااااااااااااااااااااا طوطیه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم!

به رفیقم میگم شارژر سوزنی داری؟ میگه می خوای موبایلتو شارژ کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام دگمه لباسمو باش بدوزم!

به رفیقم میگم چه خوب می‌شه اگه جور شه واسه جامِ جهانی‌ بتونیم بریم برزیل، میگه بریم بازیها رو ببینیم؟!
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیوید ویا داره خداحافظی می‌کنه، اسپانیا مهاجمِ خوب می‌خواد…!!!

میگم آقا شهید همّت کجاس؟ میگه بزرگراه شهید همّت؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خواستم خودشو پیدا کنم یه خانواده‌ای رو از نگرانی در بیارم!!!

به استاد میگم لطفا کمکم کنید دارم مشروط میشم. میگه نمره میخوای؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاکی که باید بریزم تو سرم میخوام!

سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون. گفتم مرسی. آقا می گه پیاده می شین؟
می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد

مراقب جلسه کارت دانشجوییمو گرفته عکسمو دیده می گه خودتی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ عکس رضاخان رو گذاشتم جولو چشمام باشه

دوستم پاش تو گچه، یارو میگه شکسته؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ پاشو گچ کرده که از شهرداری عوارض نوسازی بگیره

به استاد میگم امتحان میان ترم رو بندازید عقب، میگه یعنی یه روز دیگه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ساعت ۲۳:۵۹:۵۹ ثانیه امشب!!!

میگه دگرگونی یعنی همون تغییرکردن و متغیر شدن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یعنی این گونی نه، یک گونی دیگه!

دوستم دماغشو عمل کرده، یارو بش میگه دوستت بینی عمل کرده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشته مترو سوار میشده لای در گیــــــرکرده!

دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره، بابام میگه:چته زبونت بند اومده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!!!

دم کوه زنگ زدم به دوست دانشگام میگم بجنب بچه ها همه جمع شدند منتظر توایم!
میگه بچه های خودمون؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بچه های شیرخوارگاه آمنه رو میگم که منتظرند بیای ژانگولر بازی از خودت درآری بخندند

تو یه ساختمون نیمه کاره با کلاه ایمنی وایسادم
کارگره میگه مهندس کلاه گذاشتی آجر تو سرت نخوره؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام آقای ایمنی بیاد با هم کلیپ انیمیشن بازی کنیم

برنامه آشپزی تلویزیون:
خانم آشپز: حالا سینه مونو میزاریم گرم بشه.
شجاعی مهر: منظورتون سینه مرغه؟
خانم آشپز: پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام سینه خودمو گرم کنم

در آسانسورو باز کرده کوبونده تو سر من از درد اشکم در اومده میگه آخی دردت اومد؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیدم شب جمعه اس به یاد مرده هامون افتادم یه دیده ای تر کردم!!!

امیررضا بازدید : 468 پنجشنبه 29 دی 1390 نظرات (1)

محققان جامعه شناس بریتانیایی از سال ۲۰۰۲ به دنبال یافتن بامزه ترین لطیفه دنیا بودند.

به گزارش ایسنا محققان دانشگاه هرفوردزشایر نیز برنامه ای را با نام «آزمایشگاه خنده» آغاز کردند تا تاثیر لطیفه ها را بر مردم فرهنگ های مختلف بررسی کنند.

آن ها از مردم کشورهای مختلف خواستند تا لطیفه های خود را ارائه دهند و لطیفه هایی که از سوی دیگران ارائه شده اند را ارزیابی کنند.

لطیفه برنده این نظرسنجی، لطیفه ای بود که یک روان پزشک انگلیسی اهل منچستر گفته بود. او در این لطیفه شکارچیان نیوجرسی را سوژه خود قرار داده بود.

امیررضا بازدید : 428 پنجشنبه 29 دی 1390 نظرات (0)
ک ایرانی وارد بانکی در منهتن نیویورک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت…
 

وقتی شمارش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری بمبلغ ۵۰۰۰ دلار داره. »»»


در ادمه مطلب

امیررضا بازدید : 355 جمعه 23 دی 1390 نظرات (1)

سطل آشغال :

وسیله ای ا ست موجود در خیابان ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها !

مدرک تحصیلی :

کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع ، قیمتش فرق می کند !

اوراقچی :

تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند !


در ادامه مطلب

امیررضا بازدید : 421 جمعه 23 دی 1390 نظرات (1)
من امروزتصمیم گرفتم برنج درست کنم و یه دستورغذایی پیداکردم واسه این کار که میگفت قبل ازدم کردن برنج کاملا شستشو کنین. پس من آبگرمن رو راه اندازی کردم و یه حموم حسابی کردم قبل ازا ینکه برنج رو دم کنم ولی من آخرش نفهمیدم این کار چه تاثیری تو دم کردن بهترب رنج داشت




در ادامه مطلب

امیررضا بازدید : 456 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (0)

وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید: ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی …


در ادامه مطلب

امیررضا بازدید : 241 شنبه 12 آذر 1390 نظرات (1)

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم. همه سوار قطار شدند.
 آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.
 بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند.
 یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم. سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا!

 

امیررضا بازدید : 225 شنبه 12 آذر 1390 نظرات (0)

سیاستمدار: کسی است که می تواند به شما بگوید به جهنم بروید
منتها به نحوی که شما برای این سفر لحظه شماری کنید.

مشاور: کسی است که ساعت شما را از دستتان باز می کند
و بعد به شما می گوید ساعت چند است.

درادامه مطلب

امیررضا بازدید : 202 شنبه 12 آذر 1390 نظرات (0)


زن مدل هارد ديسک: همه چي يادش مي‌مونه، تا ابد!

زن مدل رم (RAM): از دل برود هر آن که از ديده برفت!

زن مدل ويندوز: همه مي‌دونن که هيچ کاري رو درست انجام نمي‌ده، ولي کسي نمي‌تونه بدون اون سر کنه!

 

درادامه مطلب

امیررضا بازدید : 208 پنجشنبه 03 آذر 1390 نظرات (0)

منطق پدر مادر ها از تحصیل در دانشگاه . . . . این همه درس خوندی دره یه نایلون رو نمیتونی باز کنی؟!؟!؟!!




اجتماع حیف نون اینا:
1 نفر باشند آواز میخوانند 2 نفر باشند کشتی میگیرند 3 نفر باشند تریاک میکشند 4 نفر باشند آبرو ریزی میکنند 5 نفر باشند خون به پا میکنند !




مناجات بهروز خالی بند با خدا: خدایا گناهان مرا فقط تو دیدی توأم شتر دیدی ندیدی !




یه فرغون میره بالای ساختمون میگه : تا به من نگید پژو پایین نمیام...!!




حیف نون میخواسته مزاحم تلفنی بشه ، سر هر ساعت میره دم کیوسک های تلفن عمومی ؛ در اونارو می زنه و در میره..!




تعمیرات مدل ایرانی‌:
۱-درشو باز کردن و فوت کردن.
۲-زدن(مثل تو سر تلوزیون زدن).
۳-کامل باز کردن و دوباره بستن.
۴-محکم تکون دادن !




یه روز یه لامپه میره تو سرزمینِ گلابیا ادعای پیغمبری میکنه !




یه سوالی منو پریشون کرده :
واسه چی جعبه پیتزا مربع شکله ؟ بازش میکنی خود پیتزا دایره شکله ؟ بعد مثلثی میخوری...؟




مردي به زنش ميگه 4تاحيوان وحشي بگو كه با خ شروع شده باشه
زن ميگه: 1خودت 2خواهرت 3خيرنديده مادرت 4خدابيامرز پدرت!




کسا‌یی که معتقدن اونی که رفته خودش بر میگرده ، نود و نه‌ در صد کفتر بازن!! مگه کفتره جلده!؟




یارو فیلسوف میشه میگه : اگرخدا روبروی ما باشد و ما را به راه راست هدایت كند انسان باز هم گمراه میشود ،چون سمت راست خدا سمت چپ ما میشود!!!!




به آدم تنبل یه کار بگو
هزار پند و اندرز گوش کن !




حیف نون رستوران می زنه ، واسه تبلیغ جلو درش می نویسه : هزار تومن بده مثل خر بخور..!




به حیف نون میگن بیا بریم رود کارون شنا .. میگه: نه حال نمیده اونجا کوسه نداره..!




كتابهاي پر فروش امسال :
1) افسانه بنزين از پائلو بنزيني
2) بنزين ها و حكايات
3)بنزينامه از بنزدوسي
4) خدمات متقابل بنزين و اسلام از استاد مبنزيني
5) بنزين زدن يك دقيقه اي ديل بنزيني
6) قطره قطره تا ملاقات "اتمام شارژ" دكتر علي بنزيني

امیررضا بازدید : 231 پنجشنبه 03 آذر 1390 نظرات (0)

اگه زنها دنیا رو می‌گردوندن
هیچ جنگی وجود نداشت !
فقط چند تا کشور با هم قهر بودن و حرف نمی‌زدن !!!




وقتی خانومی بهت گفت: “چــــــــــــــــی؟”، به این معنا نیست که گفته شما را نشنیده. او در واقع به شما فرصت داده که گفته خود را تغییر دهید!




الان دیگه زنها در همه ورزشها مثل فوتبال، همه علوم بویژه انرژی اتمی و حتی در کار و تجارت موفق هستند‌،… خدا وکیلی اینطوری که دارن پیشرفت میکنن امید این میره یه روزی بیاد که ” پارک دوبل” رو هم یاد بگیرن!!!




دختـراي عزيزي كه ميگن همه پسـرا مثل همن .......كسي مجبورتون نكرده بود همه رو امتحان كنيد.




قاضی به متهم : خانوم شما چند سالتونه ؟
خانوم میگه : 25 سال
قاضی: خوب بفرمائید که چند ساله که 25 سالتونه !!!




متوسط میزانی که یک خانم در طول عمرش روژلب میزنه چقدره؟
دو کیلوگرم
روژلب حاوی ۳۰۰ گرم سرب میباشد
که ۶۸ درصد میزان سرطان را در آقایان افزایش میدهد !
چون آنها هستن که کوفتش میکنن !

امیررضا بازدید : 187 پنجشنبه 03 آذر 1390 نظرات (0)


همی شیخ به پاره‌ای از مریدانش دستور داد تا برای رسیدن به صبر، چهل روز معتکف بشدندی.

مریدان شوریده حال شدندی و از شیخ پرسیدندی که یا شیخ، راه دیگری هم برای به دست آوردن صبر موجود باشد؟

شیخ فرمود آری یک ساعت استفاده از «اینترنت پرسرعت
Dial UP ایران»

مریدان همی نعره‌ای کشیدندی و راه بیابان پیش گرفتندی...

امیررضا بازدید : 209 پنجشنبه 03 آذر 1390 نظرات (0)

مامور بنده خدا آمده دم در سوالهایی میکنه که جواب همشون میتونست یه «پ نه پ» توپ باشه. نمونه ای از سوالهایی که ازم پرسید رو براتون مینویسم که ببینید حق با من بود یا نه. بعد ببینید

من چه حرصی خوردم که نمیتونستم این «پ نه پ»ها رو بهش بگم و مجبور بودم جوابهای احمقانه به سوالهای احمقانه بدم. موقعیت خونه ام رو میگم که بتونین تصور کنین. طبقه پنجم یک برج 15 طبقه.


مامور سرشماری: این که توی قسمت فرزند نوشتین دخترتونه؟

من: «پ نه پ»، دختر همسایمونه، من چون عقده بابا بودن دارم، روزا میاد اینجا من ادای باباشو در میارم.

در ادامه مطلب

امیررضا بازدید : 241 یکشنبه 29 آبان 1390 نظرات (0)

محتویات این مطلب جهت آشنایی افراد غیر ایرانی با کلمات و واژه های ایرانی بوده و فاقد هرگونه ارزش دیگری‌ست! باید عرض کنیم که ممکن است برخی لغات دارای شکل املایی یکسان در ایران قدیم بوده اما خب ورژن جدیدش دیگه معنی سابق رو نمی‌ده!

 

تلفن همراه: وسیله‌ای سه‌کاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن و نهایتا‍ عکس گرفتن است.

 

در ادامه مطلب

امیررضا بازدید : 188 یکشنبه 22 آبان 1390 نظرات (0)

بنا به گزارش خبرنگار  نشریه شکرستان دات نت  " بیکاره بیکار زاده " در صبح امروز شاهد بروز اتفاقات جالبی بودیم.

.. جمعی از بیکاران برای اولین بار یه گروه تشکیل دادن و با الهام گرفتن از یه عده بیکار دیگه که.

برای دیدن متن کامل به ادامه مطلب بروید...

 

بنا به گزارش خبرنگار نشریه " شکرستان دات نت" " بیکار بیکار زاده " در صبح امروز شاهد بروز اتفاقات جالبی بودیم 

جمعی از بیکاران برای اولین بار یه گروه تشکیل دادن و با الهام گرفتن از یه عده بیکار دیگه که از بیکاری نمی دونستن چیکار کنن رو به اسمان دست به دعا برداشتند !!!

گزارش ها حاکی از درگیری و دست به یقه شدن بی پولی با فقر و ضرب و شتم امید در بیکاران حکایت داره !

خبرنگار بیکار ما افزود : همچنین معترضان خودشونو عضو جمع ملی فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار میدونستن و مشاهدات حاکی از اینه که این بیکاران قصد تشدید اعتراضات خودشونو دارن و میخوان تا صبح فردا جلوی درب انجمن حمایت از بیکاران تحصن کنن!!

تصویری که در زیر می بینید گویای همین موضوعه

عبد الله بیکار ، رئیس جنبش بیکاران هم گفته که حق بیکاران زیر پا گذاشته شده

یک مسئول بیکار بعید دانست که تظاهرات بیکاران پیامدهای خطرناکی داشته باشد و تاکید کرد حق بیکاران است که تظاهرات برپا کنند البته تا زمانی که اعتراضات صلح آمیز باشد!!

حدود یک سوم جوانان بیکار هستن و دنیا با مشکل افزایش فقر و وخامت وضع بخش آموزشی و پارتی بازی و فساد مواجه هست که دنیا رو آماده شکل گیری قیامهای بزرگ بیکاری کرده !!!

نویسنده جواد الیاسی - هفته نامه و طنز نامه اینترنتی شکرستان

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
ما قصد احانت به هیچ ایرانی را نداریم و این وبلاگ ربطی به سیاست ندارد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما کدام جک ها را دوست دارید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 112
  • کل نظرات : 34
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 55
  • بازدید سال : 237
  • بازدید کلی : 27,170
  • کدهای اختصاصی
    جدید ترین جوک ها